بایگانی برچسب: جفر

طلسم و جادو (۱)

بسم الله الرحمن الرحیم

هاروت و ماروت

کارگران در هر گوشه ی قصر نیمه ساز مشغول تلاش و کوشش بودند. عده ای ملات و مصالح آماده می کردند، گروهی آب می آوردنند و عده ای آبگینه ها را برهم می چیدند. از شدت گرما و فعالیت عرق از پیشانی و صورتشان جاری بود.

در جایگاهی مشرف به قصر مردی بلند بالا و متین به عصای خود تکیه زده و با دقت و فراست تمامی حرکات این کارگران عجیب را زیر نظر داشت و کوچکترین نکته ای از نگاهش پنهان نمی ماند. به ناگاه قامت جوانی ستبر شانه و تنومند مقابلش نمایان شد و او با دیدن بیگانه نهیب زد: تو کیستی که بی اجازه مأموران نگهبان من به اینجا آمده ای؟!

ـ جان مبارک را! ای شهریار بزرگ و ای پیامبر والای آفریدگار! آخر من فرشته ی مرگ هستم و برای حضورم در جایی که باید باشم از کسی اجازه نمی گیرم!

سلیمان این پادشاه مقتدر و صاحب مُلک پروردگار، دهان گشود تا در پاسخ عزرائیل سخنی بگوید، لیک پیش از آن، به اشاره ی او روح از جسمش خارج شده و پیکر بی جانش همانطور که به عصا تکیه زده بود ایستاده بر جای ماند.

هر صبح به شب می رسید و روزها یکی از پی دیگری می گذشت و کارگران شگفت انگیز که کسی جز جنیان نبودند همچنان سختکوشانه کار می کردند و قصر پیوسته کامل و کاملتر گشته و باشکوه تر از پیش جلوه گر می شد.

شیطان که از همان آغاز در دوردست ها به تماشا ایستاده بود بی آن که جرأت نزدیک شدن داشته باشد از خود پرسید چرا روزهاست این منظره ای که می بینم هیچ تغییری نمی کند، سلیمان نبی نه خوابيده و نه آشاميده و نه غذايى تناول كرده و نیز لحظه ای اینجا را ترک نکرده و این باورکردنی نیست، یعنی آن جوان برنای سیه چشم که محو وقار و شکوه پادشاه برجای میخکوب شده بود به یادچه پیغامی افتاد که قدم پیش نهاد و در مقابل وی خم شد و کلامی گفت و زود رفت، آخر از همان هنگام بود که سلیمان در افکار خود فرو رفت و دیگر تکانی نخورد! ابلیس برای حیرت خویش تسکینی نمی یافت.

جنبنده ای خورد و ظریف درحالی که طومار فرمانش را زیر بغل داشت از همان بالا پوزخندی زده و زیرلب گفت: بیچاره ابلیس! می بینم که از کنجکاوی شاخ برسرت سبز شده است، فعلا برجای ایستاده باش تا از راه برسم و برایت پرده از رازی که مدتهاست ذهن شیطانیت را به خود مشغول داشته بگشایم آن هم به طرفندی که هنر من است و بس!

سفر موریانه پایان یافته و رسالت وی آغاز می گشت او با آن گام های کوچکش سرانجام پس از یک سال از بالای درختی که بر آن مسکن داشت به پایین رسیده و یک راست به سراغ عصا رفت و به سرعت مشغول جویدن شد و با انجام این مأموریت و درهم شکستن عصا، پیکر پیامبر دوران و پادشاه پادشاهان سلیمان نبی برزمین افتاد و در قصر آبگینه هیاهویی در گرفت، جنیان خاک آلود و نحیف و زار و نزار، کار روزانه را رها کرده آسوده خاطر از عتاب کارفرما به تماشا ایستادند، درباریان جسم بی جان سلیمان را برتختی نهاده و به کاخ قدیمیش حمل کردند تا آماده مراسم تجهیز گردند.

جنیان گرد موریانه حلقه زده و به تقدیر و ستایش او پرداختند:

– اگر تو نبودی معلوم نبود تا چند سال دیگر ما همینطور بی سبب رنج و ذلت می کشیدیم!

– تو فرشته ی نجات ماشدی وگرنه آن قدر خاک و مصالح می بردیم تا آخر زیر گل و لای مدفون شویم!

– ما پیوسته سپاسگزارت هستیم و البته خدمتگزارت! هرگاه خواستی خانه ای بسازی آب و گلش از ما.

ابلیس که طومار لوله شده ای را در دست داشت به این جمع نزدیک شد و گقت : حقیقتا که اگر شما اندکی از اسرار غيب مطّلع مى ‏بودید یکسال بیهوده در ذلّت بارکشی باقى نمى ‏ماندید. اما من نقشه ای کشیده ام که جبران همه ی سال های بندگی و بردگی شما برای سلیمان را می کند. مدت ها وقت صرف نموده ام تا این لوح را تنظیم کنم در عوض هرآنچه برای به هم ریختن حاصل عمر سلیمان و پدرانش لازم است در این نقشه ثبت شده فقط کمی صبر کنید تا شاهکارم راببینید.

ابلیس در اطراف تخت سلیمان می پلکید تا در فرصت مناسبی نقشه ی خویش را عملی سازد، آنگاه که درباریان به تدفین ملک رفتند او لوح دستنویس خود را زیر تخت سلطنت نهاد، جایی که به راحتی دیده شود.

اطرافیان طومار را یافتند که برآن نوشته بود: این کتابی است از جانب آصف ابن برخیا برای سلیمان پادشاه، هرچه از سحر و جادو و اذکار و اوراد بخواهید در این گنجینه ی علم و دانش خواهید یافت.

عده ای از آنان با مطالعه ی کتاب گفتند پس معلوم شد سلیمان با چنین ورد و اورادی به فرمانروایی ما رسیده و بر ما حکومت می کرد، اگر اینها نبود بر ما غلبه نمی یافت.

عده ای دیگر به اعتراض برخاسته و گفتند نه چنین نیست سلیمان بنده ی صالح و پیامبر خداوند بود، او را چه به سحر و جادو!

ازآن روز رفته رفته وضع اجتماع دگرگون شد: گناه و معصیت و دشمنی و ستیزه شایع گشته و فقر و نکبت و مرگ های بی علت و اختلافات خانوادگی دامنگیر مردم گشت. سرانجام کار به جایی رسید که در گوشه و کنار شهر پنهان و آشکار گفتگوهایی به گوش می رسید:

– برای رسیدن به مراد، این برگ درخت سنجد رو با دوده سُمِ گوزن قاطی کن و نیمه های شب از کنار قبرستان خاک بردار …

– برای ثروتمند شدن روی پوست گراز وحشی بنویس…

– برای بستن زبان همسایه مغز استخوان افعی را…

– طلسم دارم برای از بین بردن رغیب پنجاه سکه، حاکم ولایت خواستی سیصد سکه…

– فرمانروایی ایالات طلسمش پانصد سکه…

اینگونه بود که ابلیس توسط یارانش به اجرای نقشه خود پرداخته و آنچه از سحر و جادو، ورد و اوراد در “کتاب شیطان” بود به مردم آموختند تا این که رجوع به جادوگران به صورت عادت معمول در آمد.

سالیان سال این وضع ادامه داشت و نصیحت ها و سفارش های پیامبر زمان نیز در مردم اثری نمی گذاشت لذا او به در گاه الهی استغاثه نمود و راه چاره خواست.

شبانگاه در خانه به صدا درآمد پیامبر آن را گشود دو جوان متین و خوش سیما مقابل آستان ایستاده بودند، پیامبر آن دو را به داخل دعوت نمود و از علت آمدنشان سوال کرد:

اولی گفت اسم من «هاروت» است و دومی ادامه داد منهم «ماروت» نامیده می شوم.

ما هر دو فرشته هستیم و از جانب خداوند به خدمت تو آمده ایم تا در مورد از میان برداشتن سحر و جادو و عادت های پلید قومت یاریت دهیم.

دومی ادامه داد اما عملیات سنگینی در پیش می باشدکه به برنامه ریزی دقیقی نیاز دارد، پیامبر خدا با خشنودی پرسید طرح شما برای این کار چیست؟

هاروت طوماری قدیمی را مقابل پیامبر گرفت و گفت: این کتاب “طلسم شیطان” است همان که پس از مرگ سلیمان نبی، ابلیس زیرتخت وی نهاد و وانمود کرد که وصایای آصف بن برخیا در آن نوشته شده است و مردم برای رسیدن به سعادت و خوشبختی باید به دستورالعمل های آن عمل نمایند.

پیامبر گفت: آن هم چه سعادتی که هر روز بیش از پیش دشمنی و کینه جای محبت و الفت را گرفته و میان همسران جدایی می افتد و سرزمین ایمان چهره ای زشت و پلید به خود می گیرد.

ماروت: اندوه و غصه کافیست ما از فردا وارد عمل شده و به خواست خداوند درخشش ایمان را به سرزمین تو بر می گردانیم.

پیامبر: خوب، نگفتید نقشه شما چیست؟

هاروت: برنامه از این قرار است که خداوند تعالی خواسته ما هر چه در این کتاب به نام آصف ابن برخیا نوشته شده به همگان نشان داده و راز ابلیس را افشا کنیم و از نیرنگ او پرده برداریم.

پیامبر: یعنی با این کار همه ی تباهی ها به صلاح آمده و نکبت از جامعه برچیده می شود؟

ماروت: البته این فقط قدم اول است در مرحله بعد ما روش خنثی کردن طلسم ها و اوراد و طرفندهای شیطان را به مردم می آموزیم تا همه سحرها باطل و راه نفوذ شیاطین بسته گردد.

پیامبر: بسیار خوب از همین امشب شروع می کنیم من، یاورانم را صدا زده و فورا ستاد بحران تشکیل می دهیم و فراخوان همگانی می دهیم، فقط شما دو فرشته آیا فردا با همین زلف و گیسوی بلند و برشانه افشانده و لباس و کمربند میان مردم ظاهر می شوید؟

هاروت و ماروت نگاهی به یکدیگر اندخته و لبخند زنان گفتند: خوب از اول هم قرار بود ما به شکل انسان و به رسم و آداب مردم در میانشان حاضر شویم تا پذیرا و همکلاممان گردند.

پیامبر: مانعی ندارد از فردا عملیات را شروع کنید.

آموزش گسترده ی سراسری

از فردا هر روز هاروت و ماروت هر کدام در چادر ستاد یکی از میادین شهر، حاضر می شدند و در جمع مردم شروع به آموزش می نمودند.

هاروت: این که می بینید طلسمی هست که برای ایجاد شک و تردید بین همسران استفاده می شده مواد تشکیل دهند اون از این قراره: پوست ماهی دریای شور رو میخ در قلعه و…

ماروت: شما هر وقت به چنین سحری برخورد کردید باید برای باطل کردنش این ترکیبی که یادتون می دم استفاده کنید نمک اقیانوس شیرین رو با پوست درخت…

هاروت: و اما این یکی دستنوشته ای هست که روی اون اسم شخص در مقابلش اسم رغیب و طرفین اون دو هم اسم خاص شیطان نوشته شده، این نوع چینش اثرش …

ماروت: این شکل از دستنوشته ها رو باید از شهر بیرون برد و در محلولی از …

هاروت: کلاً سعی کنید هیچ نوشته یا شیئ مشکوکی رو از کسی نگیرید و به خانه یا محل کارتون نبرید و اصلاً همراهتون نگهداری نکنید.

ماروت:دعاها و ذکرهایی که پیامبر خدا به شما توصیه می کنند رو دائما بخونید، یادتون نره اول هر کاری اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و بسم الله الرحمن الرحیم بگین!

هشدار مهم

سر انجام آموزش همگانی کامل و مأموریت دو فرشته به پایان می رسید و آنها آخرین سفارشات خود را با مردم در میان می نهادند:

حالا ما همه ی طلسم ها و سحرنامه ها رو براتون رمز گشایی کردیم و شما به راحتی می تونید با خنثی کردن هر سحری با ضد خودش، زندگی خودتون و اطرافیانتون رو نجات داده و اوضاع این سرزمین رو سر و سامون ببخشید اما این هشدار رو هرگز فراموش نکنید که اگر کسی نیت سوء استفاده داشته باشه و به فکر مهندسی معکوس افتاده و طلسم هایی رو که یاد گرفته برای مقاصد شیطانی به کار ببره این کارش از نظر خداوند پنهان نمونده و جرم فوق العاده سنگینی خواهد داشت و مجازات سختی انتظارش رو میکشه در واقع این آزمایشی هست که خداوند متعال تدارک دیده برای سنجیدن میزان استقامت در برابر وسوسه و صداقت نشون دادن شما در استفاده از آموخته ها!

راه حل اصلی

با پایان یافتن رسالت و وظیفه ی دو فرشته ی خداوند، پیامبر و نماینده ی آفریدگار با امت خویش چنین اتمام حجت نمود:

…مهمترین نکته این هست که همه ی کسانی که تا حالا شغل جادوگری و ساختن طلسم و ورد و اوراد نویسی رو حرفه و کار و کسب خودشون به حساب آوردند بدونند اعمال اونها یک سر سوزن هم روی کسانی که سراغ من آمده و درخواست پناه و حمایت می کنند اثر نداره چرا که من به عنوان نماینده و حجت خداوند در زمین، اونها رو تحت محافظت خودم می گیرم و دعا و ذکر و راه حل در اختیارشون میگذارم و با این کار اجازه نمی دم به مؤمنین آسیبی برسه مگر همون افرادی که ایمان و اعتقاد محکمی ندارند و از مراجعه به من و درخواست یاری کردن غفلت می کنند …

از آن پس اوضاع سرزمین ایمان رفته رفته بهتر شده و رو به صلاح می رفت اگرچه همانطور که هاروت و ماروت پیش بینی کرده بودند عده ای از کافران و شیادان اصلاح ناپذیر همین آموزش ها و راهنمایی های دو فرشته خداوند را نیز مورد سوء استفاده قرار داده و در کنار دستوالعمل های “کتاب شیطان” به کار می بستند تا بیش از پیش به اهداف شوم خود نایل گردند… .

***

و اما امروز

از آن روزگاران تا به امروز “کتاب شیطان” همان که ابلیس زیر تخت سلطنت سلیمان نبی قرار داده بود همچنان گشوده است و تعالیم ضد طلسم ها و خنثی کننده های هاروت و ماروت نیز در میان ما موجود می باشد.

شیطان و دستیارانش این دشمنان آشکار امام عصر عج و شیعیان، بیکار ننشسته و به سحر پراکنی و ایجاد دشمنی و نفاق و فتنه و فساد در اجتماع مؤمنین مشغولند و هر روز راهکار تازه ای را امتحان می نمایند.

لیک جای بیم و اندوهی نیست زیرا که وعده ی خداوند نیز هم چنان پا برجاست:

«وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»

و به هيچ كس نمى‏ توانند آسيبى رسانند، مگر آنكه خدا بخواهد.(بقره/۱۰۲)

کسانی که به حجت معصوم خداوند و امام زمان خود ایمان داشته و از او پیروی می نمایند هیچگاه در دسترس شیاطین و ساحران نیستند، چرا که آن بزرگوار نه تنها به نیروی الهی خود ضرر رسانندگان خبیث را رانده و دور می سازد بلکه به آنچه از ادعیه و دعاها و اذکاری که به پیروان خود آموخته اند دفع می کنند.

پروردگار متعال حفاظت از بندگان خود را در مقابل دشمن مبینش -شیطان رجیم- تضمین فرموده البته بهره مندی از حمایت الهی مشروط به رعایت مواردی است:

از جمله این که نماینده ی پروردگار یعنی امام عصر عج را به عنوان ولیّ و سرپرست و راهنمای همیشگی خویش بپذیریم و با آن بزرگوار پیوند معنوی و قلبی برقرار کرده و تمسک و توسل به ایشان را از دست ندهیم، برای دفع شیطان و خطراتشان از وی کمک بخواهیم و با این حقیقت یقین کنیم که بدون اجازه و صلاحدید امام و نماینده ی خداوندحکیم هیچ رویدادی تحقق پیدا نکرده و هیچ دعا و وردی اثر نخواهد داشت.

لذا مردم اگر با فکر، قلب، عمل و خلاصه همه وجود به خداوند پناه برده و به نماینده اش متوسل شوند، نقشه ی شیطان های جن و انس و طلسم ها و وسوسه هایشان خنثی و بی اثر خواهد گشت.

راهکار عملی :

توسل به امام زمان عج و یاری خواستن از آن بزرگوار به هر زبان و کلامی که باشد پذیرفته است بخصوص اگر با نیت خالص و اعتقاد صحیح صورت گرفته باشد لیکن دعاها و ذکر هایی نیز به زبان ائمه ی اطهار بیان شده و به دست ما رسیده که خواندن و تکرار کردن آنها به طور روزانه بسیار کارگشا خواهد بود.

نیابت کردن دیگر مؤمنین

این که انسان اعمال و عبادات خود را از طرف همه مؤمنین و شیعیان امام عصر عج انجام دهد و ثواب آن را به پیشگاه مولا عج تقدیم نماید، نه تنها ثواب و اجر و پاداش ما را چند برابر می نماید بلکه استجابت سریع دعا و رسیدن به حاجت ها را نیز درپی دارد.

لیکن در مورد دعاها و ذکر های باطل کننده ی سحر و طلسم اثر شگفت انگیز دیگری هم اضافه خواهد شد که ازنتایج آن کل جامعه شیعه بهره مند، خواهد شد به این صورت که فضای اجتماع از آثار مخرّب و بنیانکن اعمال شیطانی پاک و تطهیر گشته و نفوذ و رسوخ تلقین های پلید در قلب و روح شیعیان را خنثی می سازد.

لذا شایسته است که همه روزه در کنار تعقیبات و توسلات یومیه خود بعضی از این دعاها را نیز به نیابت ازطرف همه شیعیان بخوانیم.

دعاهای باطل کننده طلسم و دفع شیاطین:

در کتاب‌ها و منابع معتبر شیعی از جمله مفاتیح الجنان، صحیفه سجادیه، مهج الدعوات و… ادعیه و اذکار متعددی در این زمینه نقل گردیده که به منظور مطالعه بیشتر می‌توانید به آن‌ها رجوع نمایید. در اینجا به دو نمونه از این روایات اشاره می شود:

۱ ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود یا علی هر کس که از شیطان یا ساحر در بیم و خوف است این دعا را بخواند: “إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ‏”

(بحارالأنوار/ ج ۹۲/ ص ۱۳۲)

۲ـ شخصی خدمت مولا أمير المؤمنين علیه السلام از سحر شکایت کرد حضرت فرمودند روی یک ورق …. این دا را بنویس وبه خودت آویزان کن تا از حیله او ضرری به تو نخواهد رسید:

“بسم الله و بالله بسم الله و ما شاء الله بسم الله لا حول و لا قوة إلا بالله قال موسى ما جئتم به السحر إن الله سيبطله إن الله لا يصلح عمل المفسدين فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين”

(طب ‏الأئمةع/ ص ۳۵)

محاسبه ستاره فرد:

یکی دیگر از موارد کاربرد حروف ابجد در شخصیت شناسی محاسبه کوکب فرد است.کوکب یا ستاره فرد مبین برخی از جنبه های شخصیتی و رفتاری افراد است. بر اساس اسطوره ها و عقاید کهن، هر یک از ستاره ها تاثیر خاصی برافراد و رفتار آنان دارد.به عنوان مثال در اسطوره های یونان باستان زهره(ونوس) الهه عشق بوده است. یا مریخ خدای جنگاوری .برای محاسبه ستاره یا کوکب فرد اسم فرد و مادرش رابر اساس ابجد محاسبه کرده تقسیم بر ۷ می کنیم .باقیمانده کوکب فرد است.
در مثال قبل : ۳۹۷ تقسیم بر ۷ درنتیجه باقیمانده ۵ می شود و ستاره آقای هوشنگ زهره میشود.
کواکب سبعه:
۱٫قمر
۲٫مریخ
۳٫عطارد
۴٫مشتری
۵٫زهره
۶٫زحل
۷٫شمس(باقیمانده صفر)
دوستی و دشمنی ستارگان:
منجمان سرزمین های ما دوستی و دشمنی ستارگان را کمتر به کار می برند. لیکن هندوان به این مساله اهمیت زیادی می دهند. به نظر من هم تعیین ستاره دو نفر و توجه به دوستی و دشمنی ستاره آندو بسیار مهم است. زیرا همانطور که برج مبین ذات فرد است، ستاره هم مبین شخصیت فرد می باشد.

دوستی و دشمنی ستارگان از نظر هندیان
ستاره
دوستان ایشان
دشمنانشان
میانجیان
زحل
زهره و عطارد
مریخ و شمس و قمر
مشتری
مشتری
مریخ و شمس و قمر
زهره و عطارد
زحل
مریخ
مشتری وشمس وقمر
عطارد
زحل و زهره
آفتاب
مشتری و مریخ و قمر
زحل و زهره
عطارد
زهره
زحل و عطارد
شمس وقمر
مشتری و مریخ
عطارد
شمس و زهره
قمر
زحل و مشتری و مریخ
قمر
شمس و عطارد
هیچ ستاره او را دشمن نیست
زحل و مشتری و مریخ و زهره

طالع بيني ازدواج با ابجد

اگر خواهی بدانی فلان زن نصیب تو می شود یانه؟
اسم خود و مادر و دختر و مادردختر را به حساب جمل(ابجد کبیر) در آور و بر پنجج تقسیم کن:
– اگر باقیمانده یک ، سه یا پنج بود میشود.
– اگر دو یا چهار بماند نمیشود.
* برخی گفته اند باقیمانده پنج نشانگر مخالفت یکی از دو خانواده با ازدواج است. ولیی مخالفت آنها به جایی نمیرسد(میرداماد کبیر). همچنین این محاسبه نشاندهنده سنخیت دو نفر با هم نیست.
******************************************************

طالع بيني طبع ها با ابجد

طبع ها:

کلاً طبع ها به چهار دسته تقسیم می شود که خصوصیات این طبایع درانسان ها بهه شرح ذیل است:
طبع آتشی همیشه زود عصبانی می شود و زود خاموش می گردد و کینه در دل نگهه نمی دارد و همیشه بدن او حرارت دارد و تشنه می باشد و زود جنگ شروع می کند.
طبع خاکی همیشه متواضع و فروتن و ساکت می باشد و با حرمت واحترام با دیگرانن زندگی می کند.
طبع بادی همیشه مغرور وتند خو می باشد و حرکات خود را پنهان از چشم دیگرانن انجام می دهد و بسیار زیرک وکینه ای می باشد.
طبع ابی همیشه مسرور و شاد است و سه طبع بالا در وجودش ظاهر می گردد وو همیشه از دست و زبان به عذاب می افتد.
هر یک از طبع ها دارای موکل مخصوصی است.موکلین کلا به چهار دسته اصلیی تقسیم میشوند:
آبی: که جزو مسلمین میباشند وسفید پوش هستند.
خاکی: که جزء یهود میباشند.و سیاه پوشند و گفته میشود که قویترین موکلین برر روی زمین میباشند و قدرت زیادی دارند.
آتشی: که سرخ پوش هستند و شامل شیاطین و…میشوند.
بادی: که جزء مسیحیان میباشند و سبز پوش هستند.
برای دانستن طبع فرد باید ابتدا طالع وی را محاسبه نمود؛

طالع فرد:

طالع فرد مبین یک سری خصوصیات ذاتی فرد است که روند زندگی اور ا نشان میی دهد. همچنین از روی طالع فرد طبع او نیز مشخص می گرددکه در زمینه ازدواج توجه به این مورد بسیار اساسی می باشد. چرا که افراد دارای طبع متضاد در زندگی مشترک دچار مشکلات و سوئ تفاهمات بسیاری می گردند..برای محاسبه طالع فرد اسم فرد و مادرش رابر اساس ابجد محاسبه کرده تقسیم بر ۱۲ می کنیم .باقیمانده طالع فرد است.

مثال :

جمع عدد هوشنگ به ابجد کبیر میشود۳۶۱= ۰+۵۰+۳۰۰+۶+۵ و جمع عد د ژاله که مادر وی است میشود ۳۶=۵+۳۰+۱+۰ مجموع نام ونام مادر می شود ۳۹۷=۳۶۱+۳۶چون که دوازده طالع داریم تقسیم بر ۱۲ می کنیم و باقیمانده تقسیم طالع اقای هوشنگ میشود.۳۹۷ تقسیم بر ۱۲ نتیجه باقیمانده ۱ می شود و طالع ان حمل می باشد. و طبع وی آتشی خواهد بود.
طالع(برج)های دوازده گانه:
۱٫حمل: آتشی
۲٫ثور: خاکی
۳٫جوزا: بادی
۴٫سرطان: آبی
۵٫اسد: آتشی
۶٫سنبله: خاکی
۷٫میزان: بادی
۸٫عقرب: آبی
۹٫قوس: آتشی
۱۰٫جدی: خاکی
۱۱.دلو: بادی
۱۲۲٫حوت: آبی(باقیمانده صفر)

طبع و سرشت برج ها :

هر گاه برج هارا به دو سطر نویسی یکی زبر و آنکه از پس اوست زیرتا به آخر ، برج های گرم همه بسطر زبرین افتد و برجهای سرد همه به سطر زیرین افتد. آنگاه هر برج زبرین با زیرینش یا هر دو خشک باشند یاهردو تر، و همچنین تا به آخر.

برج های گرم
۱٫حمل
۲٫جوزا
۳٫اسد
۴٫میزان
۵٫قوس
۶٫دلو
خشک وتر
هردو خشک
هردوتر
هردو خشک
هردوتر
هردو خشک
هردوتر
برج های سرد
۷٫ثور
۸٫سرطان
۹٫سنبله
۱۰٫عقرب
۱۱٫جدی
۱۲۲٫حوت

هربرجی به کدام عنصر ماند از عالم و به کدام خلط از اخلاط تن:

هربرجی که گرم وخشک است به آتش منسوب است.(حمل، اسد،قوس) و به گش زرد(صفرا) از خلط های تن.

هربرجی که سرد وخشک است به زمین منسوب است.(ثور، سنبله،جدی) و به گش سیاه(سودا) از تن.

هربرجی که گرم وتر است به هوا منسوب است.(جوزا، میزان،دلو) و به خون(دم) از تن.

هربرجی که سرد وتر است به آب منسوب است.(سرطان، عقرب،حوت) و به بلغم از خلط های تن.

دلالت برج ها بر فرزندان:

برج های آبی که سرطان وعقرب و حوت بود و نیمه پسین از جدی زه کننده اند و بسیار بچه.

و حمل و ثور ومیزان و قوس و دلو اندک فرزندند.

اول ثور و اسد و سنبله و اول جدی عقیمند بی بچه.

خاصیت دو بچگی به یکی شکم اندر جوزا راست و قوس و سنبله و حوت.

دلالت برج ها بر نکاح:

حمل و ثور و اسد و جدی حریصند بر جماع. و در میزان و قوس هم ازآن چیزکی هست.

در کار زنان ثور و اسد و عقرب ودلو دلیل بر پوشیدگی و پرهیزکاری کنند.

حمل و سرطان و میزان وجدی دلیلند بر تباهی کار زنان و ناخوب کاری ایشان.

جوزا و سنبله و قوس و حوت دلیلند بر میانه کاریشان. و سنبله از این چهار بهتراست.

قمر در عقرب:
نکته: هر طالع در ماه چند روز قمر در عقرب و نحس می باشد و در این روزها سفر نبایدد کرد ویا عقد وازدواج نکردو…مگر در امر بغض و آوارگی و نوشتن طلسمات برای آن شخص که اگر قمر در عقرب باشد به طور دایم باقی می ماند مگر آنکه باطل شود.
ایام قمر در عقرب:

قمر در عقرب هم در کار نقصان می دهدو عامل را ضرورت است یاد کردن آن و باید که در این زمان ها هیچ کار را آغاز ننماید اما اگر در میان عمل افتد ایراد ندارد.
حمل
ازروز ۱۶ تا نصف روز۱۸
ثور
ازنصف روز ۱۳ تاآخر روز ۱۵
جوزا
از روز ۱۱ تا نصف روز ۱۳
سرطان
از نصف روز ۸ تا آخر روز ۱۰
اسد
از روز ۶ تا نصف روز ۸
سنبله
از نصف روز ۳ تا آخر روز ۵
میزان
از روز ۱ تا نصف روز ۳
عقرب
از روز ۲۸ تا آخر ماه
قوس
از روز ۲۶ تا نصف روز ۲۸
جدی
ازنصف روز ۲۳ تا آخر روز ۲۶
دلو
از روز ۲۱ تا نصف روز ۲۳
حوت
از روز ۱۸ تا آخر روز ۲۰

 

فن ماده تاریخ سازی و زیبایی های آن

فن ماده تاریخ سازی و زیبایی های آن: نویسنده : بهمن بنی هاشمی
شاید شما تا به حال (عبارت ماده ) تاریخ را شنیده و یا با آن آشنایی کامل داشته باشید امّا اگر این لغت را در لغتنامۀ دهخدا جست وجو کنیم به این توضیحات برمیخوریم که : ” ماده تاریخ آنستکه مجموع حروف بیت یا مصراع یا عبارتی به حساب ابجد با تاریخ واقعه ای تطبیق کند ”
واما ماده تاریخ یکی از صنایع شعری و همچنین یکی از نمونه های استفادۀ تاریخ از واژه ها برای ثبت تاریخ یک واقعه می باشد . ماده تاریخ نویسی را همانند نقاشی و موسیقی و… یکی از صنایع مستظرفه به حساب آورده اند. استاد ماده تاریخ نویس و یا شاعر دانای این فن با استفاده از عدد وشمارۀ
هر حرف در حساب جمل وتطبیق آن با سال رخ دادن واقعه ای عبارت و یا شعری رقم می زند.
هریک از حروف ابجد عدد وشماره ای دارند که به شرح زیر است :
ابجد هوز حطی کلمن سعفص قرشت ثخذ ضظغ
الف =ء=۱ ، ب=۲ ،ج=۳، د=۴ ،ه=۵، و=۶ ،ز=۷ ،ح=۸، ط=۹، ی=۱۰، ک=۲۰، ل=۳۰ ، م=۴۰ ، ن=۵۰ ، س=۶۰، ع=۷۰ ف=۸۰ ص=۹۰ ق=۱۰۰ ر=۲۰۰ ش=۳۰۰ ت=۴۰۰ ث=۵۰۰ خ=۶۰۰ ذ=۷۰۰ ض=۸۰۰ ظ=۹۰۰ غ=۱۰۰۰
و اگرشمارۀ هرحرف را درعبارتی که برای واقعه ای تاریخی رقم زده شده با یکدیگر جمع کنیم عددی بدست می آید که مساوی با تاریخ سال آن واقعه است . برای مثال زلالی خوانساری زمان آغاز سرودن مثنوی محمود و ایاز خود را به این صورت بیان کرده است :
در استفتاح این منشور نامی بجو تاریخ نظمش از (نظامی) ن + ظ + ا+ م + ی = ۵۰+۹۰۰+۱+۴۰+۱۰= ۱۰۰۱ هـ .ق
و زمان پایان آن را به این صورت آورده است : (الهی عاقبت محمود باشد)=۱۰۲۴ هـ . ق
در مورد تاریخ استفاده از ماده تاریخ و زمان ابداع این فن اطلاعات زیادی در دست نیست اما آنچه که میدانیم این است که در صدر اسلام در میان اعراب مورد استفاده قرار می گرفته و در اواخر دورۀ خلافت عباسی استفاده از آن رایج شد (برخی می گویند ترتیب حروف ابجد و شماره گذاری برای آنها مربوط به فرقه ای بود که عقیده داشتند معانی وتفسیرات کلام های آسمانی از جمله قرآن را باید با توجه به حروف آن و رمز آن حروف مشخص نمود و در غیر این صورت نمی توان به تمامی معانی آنها دست پیدا کرد طرفداران این عقاید خرافی را حروفیّه ویا حروفیّون می نامیدند. )
زمان ورود این فن به زبان فارسی به قرن پنجم هجری بر میگردد و اولین کسی که از این فن استفاده کرد مسعود سعد سلمان بود که برای واگذاری حکومت هندوستان به سیف الدوله محمودبن ابراهیم مادّه تاریخ بی معنی زیر را سرود :
به سال پنجه از این پیش بوریحان در آن کتاب که کردست نام او تفهیم
که پادشاهی صاحبقران شود پیدا چو سال هجری بگذشت تی و سین و سه جیم = ت+س+ج+ج+ج=۴۰۰+۶۰+۳+۳+۳=۴۶۹
همچنین آوردن ماده تاریخ فارسی معنادار را به خواجوی کرمانی نسبت می دهند.
فواید و امتیازات ماده تاریخ نویسی :
بیشترین کاربرد این فن در تاریخشناسی است : همانطور که میدانیم به خاطر سپردن یک جمله یا یک عبارت از به خاطر سپردن اعداد آسانتر است خصوصا اگر آن جمله به صورت یک مصراع موزون از یک قطعه شعر درآمده باشد پس در این صورت ماده تاریخ سبب می شود که تاریخ یک واقعۀ مهم کاملا دقیق ثبت شود وکمتر مورد تحریف و فراموشی قرار گیرد همچنین هنگام وقوع یک حادثه معمولا چندین ماده تارخ ساز سال آن حادثه را با عباراتی متفاوت رقم می زنند که دراین صورت می توان با حساب تاریخی که آن عبارات نشان می دهند وتطبیق آنها با یکدیگر زمان یک واقعه را به صورتی کاملا دقیق مشخص کرد . ۲٫ از آنجایی که فن ماده تاریخ نویسی سخت بوده و برای کفتن آن نیاز به ممارست و تمرین زیاد دارد کسی که یک ماده تاریخ زیبا می سازد قدرت خود را با آن به نمایش می گذارد و سبب میشود شعری که گفته به واسطه ی همین ماده تاریخ در مقام بالاتری نسبت به یک شعر معمولی قرار گیرد و همانطور که با آن ماده تاریخ تاریخِ حادثه ای برای همیشه ثبت می شود آن شعر ونام شاعرش نیز برای همیشه ثبت میشود واین به دلیل ارزش اضافی ایست که ماده تاریخ به شعر می دهد و چه بسا عبارتهایی که حتی به صورت شعر هم نبوده ولی ماده تاریخ زیبایی بوده به همراه نام سازندۀ آن تا به الآن باقی مانده است. ۳٫ ماده تاریخ گویی نوعی ورزش فکری و ریاضت ادبی است و لذتی که پس از ساختن ماده تاریخ به سازندۀ آن دست میدهد مشابه همان لذتی است که یک دانشمند از حل یک مسئله ی علمی پیچیده می برد. ۴٫ حساب جمل را در مواردی بجز سال تاریخ یک واقعه نیز می توان به کار برد برای مثال : زلالی خوانساری تعداد ابیات محمود و ایازش را با حروف ابجد به صورت معما گونه ی زیر بیان کرده است :
شمار یکّه تاز این قلمرو عدد را طرح داد از هفت خسرو به هر خسرو که شیرین روکش آمد شکر را هشتصد و شصت و شش آمد/ویا شاعر نابغه ی معاصر ایرج میرزا از حساب جمل در شعر سیاسی زیر استفاده کرده است :
خوب داند حساب خویش جهان/این محاسب بسی زکی باشد/احمد از تخت چون فرود آید/ پهلوی جاش متکی باشد/به حساب جمل هم ارنگری/(احمد) و (پهلوی) یکی باشد.
همچنین این حقیر با حساب جمل رتبه های کنکور دو نفر از دوستان را ساخته و دو قطعه شعر سروده ام که دو بیت آخرشان این است : رتبۀ مهدی مومنی در کنکور ریاضی ۵۲۳ به صورت معما گونه :بهر آن رتبه سیه کردم ورق / تا که در گوشم چنین فرمود حق / در جوابم (بی (جواب)) این آیه را / ( لیس للانسان الا ما سعی ) این آیه برابر با ۵۳۵ می شود و در مصراع قبل آن گفته شده بی (جواب)=۱۲ پس ۵۳۵-۱۲=۵۲۳ رتبۀ محمد صاحبی کنکور هنر : بپرسیدم که گشته رتبه اش چند / چه سان او را رقم خورده است تقدیر / به گوشم هاتفی گفتا به تشدید / که می باشد ( محمّد صاحبی شیر) و در جایی تعداد مهمان های یک مجلس عروسی را در عبارت(خیلی)=۶۵۰ یافته ام “عروسی مجنون با لیلی است که تعداد مهمان ها (خیلی) است ”
قاعده ها و قانون های ماده تاریخ سازی :
۱_ ما درزبان فارسی علاوه بر حروف ابجد چهار حرف دیگر داریم که برای محاسبه ی آنها به این صورت عمل می کنیم که به جای حرف (پ ) حرف (ب)=۲ به جای حرف (چ) حرف (ج) =۳ به جای حرف (ژ) حرف (ز)=۷ و به جای حرف (گ) حرف (ک)=۲۰ را قرار می دهیم
در برخی استثنا ئات کلماتی مانند چین که در عربی به صورت سین وجود دارد ویا پارس که در عربی به صورت فارس وجود دارد را می توان با همان شکل عربی محاسبه کرد .
۲_ مبنای محاسبات در ماده تاریخ سازی شکل نوشتاری حروف می باشد و نه تلفظ برای مثال در کلماتی مانند : هذه ، هذا ، اسحق ، اسمعیل، رحمن و… ، الف هایی را که در تلفظ آنها وجود دارند را محاسبه نمی کنیم و تنها حروف نوشته شده محسوب می با شند و همچنین در کلماتی مانند عیسی ، موسی ، کبری و … ، الفی را که درتلفظ وجود دارد را محسوب نمی کنیم ولی حرف (ی) را که مکتوب شده محسوب می کنیم .
۳_ در کلماتی مانند (النخبه) و (الروضه) و … در مواردی مانند هذه النخبه و یا الروضه حرف آخر این کلمات را (ها) ودر صورت اضافه شدن مثل : نخبه التواریخ و یا روضه المتقین (تا) حساب می کنیم .
۴_ در کلماتی مانند: آب ، آتش ، آدم و… که همزه و الف در اوّل کلمه قرار گرفته اند گاهی همزه و الف هردو حساب می شوند که برابراست با (=۲) و گاهی تنها الف محاسبه میشود (=۱) مثلا : واژه ی آدم برابر با ۴۵ است که در صورت لزوم می توان آن را ۴۶به حساب آورد . همچنین واژگانی مانند :پاییز ،زیبایی و… را که دارای حرف (ی) می باشند ، می توان در صورت لزوم به صورت : پائیز ، زیبائی نوشته و همزه ی آنها را (=۱) محسوب کنیم .
۵_ در واژه ی مبارک الله ( حتی اگر با رسم الخطی به صورت الّه نوشته شود ) همیشه دو لام را محاسبه می کنیم و همچنین الف دوم را که خوانده میشود ولی مکتوب نمیشود را در برخی موارد میتوان محاسبهکرد .
۶_ خوانندگان ماده تاریخ باید عبارت ماده تاریخ را از دیگر عبارات و مصرعهای شعر یا نثر که ماده تاریخ در آن گفته شده تشخیص بدهند برای مثال : برای سال تاریخ وفاتش بگو که قدر یکدیگر بدانیم واضح است که عبارت ماده تاریخ ( قدر یکدیگر بدانیم) می باشد وبقیه ی آن از جمله دو کلمه ی استفاده شده در همان مصرع (بگو) و (که) برای مقدمه چینی آورده شده اند .
در صورتی که ماده تاریخ ساز به این قواعد و قوانین توجه نکند خطای واضحی مرتکب شده و زحمتی بی فایده کشیده و مورد نقد نقّادان نیز قرار میگیرند برای مثال : شاعری ماده تاریخ فوت حکیم حاجی سبزواری را چنین ساخته :تاریخ وفاتش ار بپرسی گویم(که نمرد زنده تر شد)=۱۲۸۹ و همانطور که می دانیم (گویم که ) جزو مقدمه چینی هاست و باید عبارت بعد از که جزو ماده تاریخ محسوب شود اما او که را نیز محاسبه کرده و ماده تاریخ خود را با عبارت (که) تکمیل کرده.
آوردن تاریخ در شعربه صورت معمولی :
این نوع شعرها شکلی بسیارآسان و طبیعی دارند وبسیار تحریف پذیر می باشند در این نوع اشعار تاریخ حادثه ها و رویدادها به صورت مشخص وصریح آورده میشود مثال: کسایی مروزی (۳۴۱هـ ،۴۹۱هـ) میگوید:
به سیصدوچهل ویک رسید نوبت سال/چهارشنبه و سه روز مانده از شوال/ بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم/سرود گویم وشادی کنم به نعمت ومال
سعدی می گوید : درین مدت که ما را وقت خوش بود / زهجرت ششصد وپنجاه و شش بود افسر خوانساری مرثیه ای برای یک سنگ قبرسروده که سه بیت آخرش اینست:افسراندرسال فوتش ازخرد/بالبداهه مصرعی شایان گرفت/درمحرم حضرت جان آفرین/ آنکه هم جان دادوهم آسان گرفت/در هزار و سیصد و پنجاه و هفت/جان شیرین را ز شیرین جان گرفت. برای تاریخ فوت کریم خان زند اینچنین سروده اند:کریم زندچو از دار بیقرار گذشت/سه از نود ،نود از صد ،صداز هزار گذشت/
نمونه های استفاده ازآیات قرآن در ماده تاریخ: (برگرفته از تحقیق ومقاله ی زیبای آقای ناصر بیدهندی در مجله ی آینه پژوه /خردادوتیر۱۳۷۷/شماره۵۰):
تاریخ تکمیل حفظ قرآن مجید توسط عالمگیر را عزیزی در این آیه شریفه یافته است: سنقرئک فلاتنسی (۱۰۷۱(
تاریخ ساختن حمام مصر را از این آیه کریمه یافته اند(إن کنتم جنباً فاطهروا)(۹۱۸)
تاریخ احداث مسجدی را عزیزی از این آیه شریفه یافته است (فولّ وجهک شطر المسجد الحرام) (۱۰۷۷)
تاریخ حوضی که در مکه مکرمه توسط همشیره سلطان سلیم خوندگار روم ساخته شد, دراین آیه کریمه یافته اند: انّا اعطیناک الکوثر(۹۷۰(
تاریخ شوسه سازی راه هزار جم مازندران را علیقلی میرزای اعتضادالسلطنه متخلص به فخری وزیر علوم ناصرالدین شاه این شعر را گفته است:جست پیر عقل تاریخش زمین/گفت فخری (شد صراط المستقیم(یعنی ۱۲۸۵
در سال ۹۶۳ هجری شاه طهماسب صفوی به جمیع امرا و اعیان دولت امر اکید صادر نمود که شراب نخورند و حرمت آن را اعلان نمودند. توبه نامه یی صادر شد از طرف یکی از شعرای وقت و این قطعه وتاریخ گفته شد: سلطان کشور دین طهماسب شاه عادل/سوگند داد توبه خلیل سپاه دین را/تاریخ توبه کردن شد(توبةً نصوحاً) ;۹۶۳/سرّ الهی است این منکر مباش این را
تاریخ گریختن سوای مقهور را از حضور حافظ هدایت اللّه را آیه کریمه زیر یافته اند. إن شانئک هو الابتر (۱۰۷۷)
در صلح سلطان سلیمان عثمان و شاه طهماسب اول آیه کریمه را یافته و در سلک نظم کشیده اند: قیصر روم و شه کامگار/صلح نمودند به هم اختیار/از پی تاریخ گرفتم قلم/نازده این کلک هنوز از رقم/منشی اقبال در این کهنه دیر/غلغله افکند که (الصلح خیر) ۹۶۸
فیض دکنی تفسیر بی نقطه ای دارد به نام سواطع الالهام. آنگاه که از تألیف آن فراغت یافت میر حیدر معمائی تاریخ آن را بدون بسمله از سوره مبارکه اخلاص برآورد که اعداد تمام حروف سوره شریفه (۱۰۰۲(میشود
منعم خان خان خانان وقتی پل جر نپور را ساخت تاریخ آن را آیه شریفه صراط المستقیم)۹۸۱) یافتند
در تاریخ غارت خانه نظام العلما که جماعت اجامر و اوباش به سعایت امیر نظام گروّسی ازدحام نموده و غارت کردند چنین گفته اند: (لاغوینهم اجمعین( یعنی ۱۳۱۶ق
در تاریخ غارت خانه قایم مقام والی تبریز در سال ۱۳۱۳ قمری که اوباش و اشرار ازدحام نموده غارت کردند و قایم مقام حکمران تبریز فرار کرده بود, نظام العلماء این جمله را تاریخ گفته: (فی قلوبهم مرض) یعنی ۱۳۱۳ق
چندی بعد از غائله خروج و طغیان شیخ عبیداللّه کرد (که در سال ۱۲۹۷ق در آذربایجان بنای شورش نهاده بود) رئیس طاغیان اکراد به استانبول فرار کرد, و دوباره به سرحدّات ایران آمده, مشغول چپاول و قتل و غارت گردید. حاج میرزا رفیع نظام العلماء به قرآن تفأل کرده, این آیه آمده بود (للکافرین عذاب مهین) حساب کردند تایرخ همان واقعه بود
آقای نخجوانی در تاریخ افتتاح کانال سوئز این آیه شریفه را یافته است: (قوله مرج البحرین یلتقیان) یعنی ۱۲۸۶
در فتح هرات میرزا عبدالوهاب یزدی قصیده ای دارد کهبیت ماده تاریخش اینست: گفته خدا از پی تاریخ آن/(نصر من اللّه و فتح قریب); یعنی ۱۲۷۳
تاریخ فتح قسطنطنیه را از طرف سلطان محمد فاتح سلطان دولت عثمانی بعضی از فضلا چنین گفته اند: بلدة طیبة (۸۵۷)
در تاریخ فوت میرزا احمدخان اشتری (یکتا) (۱۲۶۱ش ـ ۱۳۳۳ش) استاد جلال همائی سرود: در جواب إرجعی۲۶ لبیک گفت/نَفسِ پاک مطمئن طاعتی/أدخلی فی جنتی بشنید و گفت/سال فوتش (اشتری جنّتی) دیوان سنا, ص۱۹۵
تاریخ رحلت میر سید علی همدانی (قده) را در بسمله یافته اند: بسم اللّه الرحمن الرحیم (۷۸۶) استخراج تاریخ در نظم, ص۱۳
تاریخ فوت میان شیخ احد سنبلی را از این آیه شریفه برآورده اند: عند ملیک مقتدر (۹۶۸)
تاریخ انتقال خواجه عبیداللّه احرار را در این آیه کریمه یافته اند: (اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون) (۸۹۶) در اعداد اولئک یک یا گرفته شده
تاریخ وفات عبدالرحمن جامی را از آیه کریمه ذیل یافته اند. ومن دخله کان آمناً (۸۹۸)
تاریخ فوت زیب النساء دختر عالمگیر را این گونه بیان کرده اند: وادخلی جنّتی (۱۱۱۴)
در تاریخ وفات زینت النساء بیگم مادر نواب نجف خان که در سال ۱۱۷۴ هجری فوت شده, گفته اند: (…منزلش خلد برین کرد خداوند جلیل/خبرم داد ز تاریخ وفاتش جبریل!/ کز سر شعر بکن نقش سر لوح مزار/وادخلی جنتی از سوره والفجر بیار/اگر عدد سر لوح را که حرف لام باشد با عدد وادخلی جنتی یکجا نموده آید تاریخ وفات برآید.) (نقل از مفتاح التواریخ, ص۳۴۴ .)
نمونه های زیبای ماده تاریخ:
فيضي دكني ضمن قطعه‌اي که متضمن سال درگذشت ملك‌الشعراء غزالي مشهدي از شعراي دربار اكبرشاه است این عبارت را آورده است «سنة نهصد و هشتاد» كه حروف آن برمبناي حساب جمل، همان رقم «۹۸۰» ميگردد.
ميرزا اسماعيل‌خان تفرشي صاحب نخبه‌التواريخ كه از اساتيد فن تنظيم مواد تواريخ بود ضمن مصراع «هفدهم روز ماه ذيقعده» روز و ماه و سال قتل ناصرالدينشاه را بيان كرده است.
شاعری ماده تاریخی برای اتمام پل الله ویردی خان گفته که بیت آخرش اینست : پی سال تاریخ این پل نیافت ، کسی خوبتراز(پل اتمام یافت)
«مهدي صاحب‌زمان» بنابر اخراج محتشم كاشاني متضمن تاريخ ولادت حضرت حجت(ع) (۲۵۸) است.
عبارت «يكشنبه پنجم شعبان» معادل رقم ۹۰۵ تاريخ ظهور شاه‌اسمعيل صفوي است. عبارت «آخر ماه محرم» برابر رقم ۱۱۳۵ متضمن تاريخ به تخت نشستن شاه تهماسب است. وقتی که مظفرالدينشاه فرمان مشروطه را امضاکرد ماده تاریخ آن را در عبارت (عدل مظفر)=۱۳۲۴یافتند و این عبارت را به سردر مجلس مشروطه نوشتند.
مدت زندگی حکیم ملاهادی سبزواری در عبارت (حکیم) و سال تولد او را در عبارت (غریب) یافته اند.
صاحب رستم‌التواريخ ضمن شرح آغاز پادشاهي نادرشاه افشار آورده است: «. . . ناگاه شخصي از حضار مجلس كه نكته‌دان و صاحب طبع موزون بود آهي از دل بركشيد و گفت: اي صاحبان دانش و بينش: ببريد از مال و از جان طمع- به تاريخ «لاخير في‌ماوقع» عاليجاه طهماسب قليخان مكالمات ايشان را شنيده از پس ديوار و ايشان را احضار فرمود… و آن شخص بيهوده‌گو را فرمود طناب به حلقش افكندند و او را خفه نمودند و از آن شخص موزون سئوال فرمود كه اي خانه‌خراب بي‌انصاف، تو چه گفتي يكبار ديگر بگو. عرض نمود: بريدند شاهان ز شاهي طمع- به تاريخ الخير في ماوقع. آن شاعر را هم به خلعت و انعام مفتخر فرمود». (الخير في‌ماوقع و لاخير‌في‌ماوقع هر دو برابر با تاريخ تاجگذاري نادرشاه افشار یعنی سال ۱۱۴۸ است). عزتي شاعر عهد تيموري كه در تاريخ ولادت سلطان محمد ابراهيم ميرزا برادرزادة بايسنقربن شاهرخ پرداخته و تمام مصراعهاي آن جداجدا برابر رقم ۸۴۳ است مطلعش اینست:
سحر نسيم صبا بوي گل بما آورد
نوا چو سروقدان سوي بينوا آورد
هزارجان گرامي فداكنم چوصباح ز شا بجملة آفاق مژده‌ها آورد
نهال ملك همم شاهزاده ابراهيم كه سوي او بدوَل مجد التجا آورد
مدام دولت اقبال ملازم او به‌درگهش‌كه ازو جاهها به‌ما آورد
بيان مولد او اين گدا به هرمصرع بيا ببين كه چه زيبا و منتها آورد
اختر خوانساری (در ماده تاریخ اورا همپایه ی آتش اصفهانی ونصرآبادی دانسته اند)در وفات میرزا رضا نظام الشریعه بدیع خوانساری ۱۲ بیت سروده که هر ۲۴ مصراعش سال ۱۳۲۹را نشان می دهد ۱۰ بیت از ان روی سنگ قبر او نقر شده که به شرح زیر است :
فغان و آه بدیع ادیب زود و جوان = برفت با دل پر درد ازاین بساط جهان=جهان فضل و کمال آسمان مجد و جلال = بهین دهرو جهان خرد بدیع زمان= نظام زهد و لبیب جهان و بدر ادب = وحید بود و سخن آفرین بسان حسان = کمال علم جهان رفت ها ز مرگ بدیع =نمود زود رضای بدیع جا بجنان = نشان نداده عدیلش کسی دراین دامن = عیان ندیده قرینش ز ما در این سامان =بهر که بنگری از خون دل نموده دوا= بهر کجا گذری آه و ناله بی پایان= چو شد به جانب فردوس جای جان گفتم = شد ابن مقلۀ ثانی همال جان بجنان= بجامه چاک زد اختر به جد و زد آهی = شدم وحید که رفت از جهان بدیع زمان= بگو چه خاک نمایم بسر ز هجر دمی = که نیست لوح کمالی چنین در این دوران = ببین به سال وفات از حساب هر مصراع = بدان بخلد برین کرد جا بدیع جوان/=۱۳۲۹
چهار مصراع اين رباعي نيز از «غروري» متضمن ۱۰۲۸ و جداجدا نشانگر تاريخ جلوس شاه صفي است:
دادند سرير پادشاهي به صفي
دوران زمان لايتناهي به صفي
گويند زصدق اهل‌عالم همه‌شكر
كافزود بهاي تاج شاهي به صفي
ميرحيدر از شعراي كاشان بود و رفيعي تخلص ميكرد و چون در فن معما دست داشت به «معمائي» شهرت يافته بود. وي تاريخ جلوس و تاريخ وفات شاه اسماعيل ثاني را در مقطع این قطعه بسیار زیبا آورده است :شهنشاه جم قدر گيتي پناه/ كه‌ميخوردگردون به‌ذاتش‌قسم/ پي تاجداري روي زمين/ برافراشت در دهر سالي علم / پي تاجداري روي زمين/ پس آنگه به شاهي زيرزمين/ به سال دگر در عدم زد قدم/ دوتاريخ زيبنده ميخواست‌فكر/ كه بر لوح عالم نگارد قلم/ يكي بهر جاهش در اقليم دهر/ يكي بهر عزمش به ملك عدم/ «شهنشاه‌روي‌زمين»=۹۸۴‌گشت‌ثبت/ «شهنشاه زيرزمين»=۹۸۵ شد رقم . درسال ۱۰۴۲ هـ.ق بانویی خوانساری برای سنگ قبر پسرش ماده تاریخی سروده است که دو بیت آخر آن اینست: جستم از خضر پی خجستۀ عقل / سال تاریخ آن فتاده ز پا / گریه آلود شویم آمد و گفت : (رفت نور دو دیده از دنیا)=۱۰۴۲
«خادم» از شاعران عصر ميرعماد خطاط است كه در تاريخ اتمام يكي از زيباترين «مرقع» هاي آن استاد ساخته و هر مصراعش شامل رقم ۱۱۴۷ است دو بیت اولش اینست: (اين نكو طلعت مرقع نام/ كه شد از جلوه شهره در ايام/ نيست نازش ز دلبري بيجا/ نازنيني است چون، نشاط افزا/گاه از حسن خط جلادهِ چشم/گه به حرفي عيان مشابه چشم /گه قرين چار سطري از هر سو/طور او چون بتان چار ابرو ) این مثنوی ۱۲ بیت است.
خان خانان متخلص به «رحيم» از دانشمندان هند در تاريخ فتح كجرات توسط اكبرشاه هندي مادة تاريخي يافت كه هم روز و ماه و سال واقعه را معين كرده و هم به چهار زبان عربي، فارسي، تركي و هندي متضمن رقم ۱۰۱۱ شده است:
يوم ‌الاحد ثاني ربيع‌ الاول. =۱۰۱۱- روز يكشنبه دوم ربيع‌ الاول. =۱۰۱۱- يكشنبه گوني ربيع‌الاول آيونك ايكسي. =۱۰۱۱- اتوار ربيع‌الاول كي دوجي. =۱۰۱۱
برخی از شاعران ماده تاریخ مرگ خود را سروده اند که در نوع خود جالب است مثلا : بدیع خوانساری برای سال فوت خود سروده :
بسان سکه و زر چون مرا ولای علی است (مقیم جنت فردوس کرد یزدانم )=۱۳۲۹ ویا استاد علامه همایی برای سال فوت خود گفته : سنا جلال همایی بگوش غیب نیوش / ندای ارجعی از بام عرش چون بشنفت / شکفته گشت به لبیک و بهر تاریخش / (زآشیانۀ تن شد رها همایی)گفت/ اختر خوانساری و برخی دیگر نیز برای سال فوت خود ماده تاریخهای زیبایی ساخته اند.
ماده تاریخهای هجو زیبایی نیز ساخته شده که یکی از زیبا ترین آنها ماده تاریخیست که بدیع خوانساری برای مرگ علی اصغر اتابک اعظم حاکم مستبد سروده است از نمونه های دیگر آن می توان به ماده تاریخ های هجوی که برای فیضی دکنی شاعر و عارف بزرگ سروده اند اشاره کرد : ( بود فیضی ملحدی)=(چه سگ پرستی بود)=(قاعده الحاد شکست)= فیضی بی دین چو مرد سال وفاتش فصیح / گفت سگی از جهان رفته به حال فصیح .
خواجه حسين هروي از شعراي دربار جلال‌الدين اكبر پادشاه هند قصيده‌اي غرّا در بيست و نه بيت ساخته كه مصرعهاي اول آن متضمن تاريخ جلوس آن پادشاه ۹۶۳ و مصرعهاي دوم شامل تاريخ تولد پسرش شاهزاده نورالدين محمد جهانگير به سال ۹۷۷ است. قصيده با اين مطلع آغاز مي‌شود:
لِلّله الحمد از پي جاه‌وجلال شهريار (۹۶۳)
گوهر مجد ازمحيط عدل‌آمد دركنار(۹۷۷)
گلبني اينگونه ننمودند بر دور چمن (۹۶۳)
لاله‌اي اينگونه نگشود ازميان لاله‌زار(۹۷۷)
و در آخر گوید:
مصرع اول زوي سال جلوس پادشاه(۹۶۳)
از دويم مولود نور ديدة عالم برآر (۹۷۷)
يكي ديگر از قصائد، قصيدة فتح‌الله كردستاني متخلص به خرم است كه مصرعهاي اول آن شامل تاريخ آغاز ساختمان مسجد جامع كردستان يعني ۱۲۲۷ و مصراعهاي دوم متضمن تاريخ انجام آن و داراي رقم ۱۲۲۸ است. قصيدة مزبور ۳۳ بيت دارد و دو بيت آخر آن این است:
تا بوَد از بهر تحميد و دودِ لم يزل
جرگة كروبيان در مسجد گردون مكين
دار احسان امان‌الله خان بادا مدام
مجمع‌طاعات واحسان منهج صدق ويقين
یکی از زیبایی های ماده تاریخ استفاده از تضمین در عبارت ماده تاریخ و آوردن شعری معروف از شاعری دیگر می باشدهمانند همانچه در استفاده از آیات قرآن دیدیم ماده تاریخ زیر كه با استفاده از كلام فردوسي هنرمندانه ساخته شده بر بالاي تالار ورودي كتابخانه ملي تهران نقش گرفته است:
رضا شاه شاهنشه پهلوي
كه از فّر او يافت ايران نوي
زدانش پي افكند كاخي بلند
كه از باد و باران نيابد گزند
ز فردوسي آموز تاريخ آن
«مياساي از آموختن يك زمان»

فن تعمیه ( ماده تاریخ های معمی گونه)جمع و خرج :
فن جمع و خرج به صورتی است که ماده تاریخ ساز عبارت ماده تاریخ را با استفاده از کم کردن عبارتی ویا افزودن عبارتی به عبارت دیگر بسازد
و یا با استفاده از صنایع ادبی عبارت ماده تاریخ را برای خواننده بیان کند از نمونه های این فن يكي ساخته شيخ بهائي است كه در تاريخ بناي حمامي معروف به حمام شيخ بهائي ساخته است:
چون يكي از درون برون آيد- «صحت و عافيت» بود تاريخ
زیبایی معنایي آشکار است اما براي دريافت تاريخ بناي حمام، از مجموع «صحت و عافيت» بايد ارقام «يكي» يعني چهل كسر شود.
در تاریخ فتح پنجاپور از طرف عالمگیر شاه هندی در سال ۱۰۹۷ یکی از نکته سنجان و دانشمندان هند این آیه را تاریخ یافته به طرز جمع و خرج است: اخرجناهم (من جناتٍ و عیون و مقام کریم(۱۱۴۲)( منهای هم( ۴۵)=۱۰۹۷هُم را از آیه شریفه باید خارج کرد تا تاریخ درست شود زیرا که می گوید اخرجناهم
تاريخ وفات «خادم» را كه از شعراي زمان نادرشاه افشار بود مشتاق اصفهاني بدينگونه طرح كرده است:
مشتاق خسته‌دل پي تاريخ رحلتش-گفتا ز بوستان سخن رفت بلبلي
در اين بيت كه مقطع قطعه‌اي است «بوستان سخن» برابر ۱۲۲۹ و «بلبل» معادل ۷۴ است كه چون بلبل از بوستان برداشته شود ۱۱۱۵ سالمرگ خادم خواهد بود.
پس از مرگ آغامحمدخان قاجار كه در عين حال سرآغاز سلطنت «باباخان» يعني فتحعليشاه قاجار بود فتحعليشاه صبا ملك‌الشعراء آن دربار قصيده‌اي ساخت كه مقطع آن این بيت است: رقم زد منشي طبع صبا از بهر تاريخش – زتخت آغامحمدخان شدو بنشست‌باباخان
در شرح بيت از طري جمع و خرج بايد گفت كه كلمة تخت معادل رقم ۱۴۰۰ و «آغامحمدخان» برابر ۸۴۵ است و وقتي آندو را از هم منها كنيم و الباقي را به باباخان كه معادل ۶۵۷ است بيفزاييم رقم ۱۲۱۲ پديد ميآيد كه تاريخ موردنظر شاعر است.
حاج ميرزا حسن جابري‌انصاري در تاريخ قتل ناصرالدينشاه و جلوس مظفرالدينشاه گفته است:
در سّر ازل رمزي است كز بارگه دارا – چون رفت‌برون ناصربنشاند مظفررا
«بارگه دارا» معادل ۴۳۴ و «ناصر» برابر ۲۴۱ است و چون به طريق جمع و خرج از هم كسر شود و الباقي را به ارقام «مظفر» بيفزايند ۱۳۲۰ هجري قمري حاصل خواهد شد.
اگر ماده تاریخ ساز ماده تاریخ مورد نظر را پوشیده بیان کند وتشخیص آن عبارت نیاز به تلاش داشته باشد گویند ماده تاریخ معما گونه است به عبارت دیگر بهره‌برداري از حساب جمل از طريق جمع و خرج وقتي پيچيده‌تر شود آنرا «تعميه» يعني معماگويي می نامند. برای مثال:
از ماده تاریخ های معما گونه یکی ماده تاریخ زلالی خوانساری بود که قبلا ذکر شد. از دیگرنمونه های این فن یکی رباعی ميرزا علي‌قلي داغستاني متخلص به واله است که پس از اتمام تذكره‌الشعرائي كه خود ترتيب داده بود آن را به صورت معما ساخت:
اين تذكره چون فرح‌فزاي دل شد
تاريخش را دل از خرد سائل شد
گفتا ز رياض‌الشعراء رفت خزان
وردي چو بهار سرزده داخل شد
حل معما بدين قرار است: از رياض‌الشعراء كه معادل ۱۶۱۳ است بايد ارقام خزان يعني ۶۵۸ وضع شود. «ورد» كه گل سرخ باشد وقتي مي‌تواند سرزده داخل شود كه حرف اول آن يعني واو را حذف كنند و در اين حال برابر ۲۱۴ خواهد شد و با افزودن به الباقي ارقام قبل معادل ۱۱۶۹ يعني تاريخ تأليف تذكره مي‌شود.
قصیدۀ معجزیّه : (هنگامی که فتحعلی شاه قاجار به تذهیب گنبد حضرت معصومه (ع) اقدام نمود شاعری به نام میرزا صادق متخلص به ((ناطق اصفهانی)) قصیده ای در توصیف گنبد و صحن و رواق حضرت معصومه و مدح و ثنای بنت رسول ساخت که از حیث فصاحت و بلاغت و سلاست و رعایت زیبایی کلام و صنایع عروضیه در نوع خود کم نظیر است. این قصیده که به چند علت قصیدۀ معجزیه نام گرفته در عین حال که مصرع به مصرع محتوی ماده تاریخ طلاکاری گنبد آن امامزاده (۱۲۱۸هـق)است از هر گونه تعقید و تنقیص و تکسیر که در اینگونه اشعار به چشم می خورد عاری است ونه تنها هر یک از مصراعهای آن بلکه جملۀ ((شصت و دو بیت )) وهمچنین جملۀ ((یکصد و بیست و چهار مصراع )) و نیز (( بسم الله الرحمن الرحیم ، به اسم موجود کریم )) و بالاخره عبارت (( این قصیده مسما به قصیدۀ معجزیه است )) عموما محتوی ماده تاریخ مزبور یعنی ۱۲۱۸ می باشد .)(برگرفته از کتاب (بارگاه سخن)به کوشش محمد باقر صدرا) چند بیتی از این قصیده را نقل می کنیم:
(( بسم الله الرحمن الرحیم ، به اسم موجود کریم ))=۱۲۱۸
(( این قصیده مسما به قصیدۀ معجزیه است ))=۱۲۱۸
اين قبه گلبني است بزيور بر آمده / يا پاك گوهري است پرازگوهرآمده /اين دوحه ‌ايست كامد از جنت‌العلا/يا كوکبي است سعد و منور برآمده/ اين زيب عرش يا كه ‌بود گوي آفتاب/يا نور حق كه بر همه اشيا برآمده/اين قبه را چه اوج كه با ارتفاع آن/صدرفلك به چشم ملك احقر آمده/وين‌قبه ‌راست جاي ‌به ‌جايي‌كه پايه‌اش/از اوج مهر و ماه و زحل برتر آمده/وين قبة رفيع بجايي رسانده قدر/كز قدر با سپهر برين هسمر آمده/وين‌قبه وزمين زهمين رفعت‌وجلال/ عرشي بدهر با فلكي ديگرآمده/وين‌صحن‌به‌زصحن‌جنانست‌بهرآنك/آبش به از بقا و به از كوثر آمده/از دل سؤال كردم و گفتم مرا بگو/كين‌صحن‌از چه‌رو زجنان بهترآمده؟/دل درجواب‌گفت‌كه ‌اينك‌درين‌سؤال/عقل طويل قاصر و فهم اقصر آمده/بهتر بود بحسن و علو از جنان درآن/مسكن كه بنت موسي‌بن‌جعفر آمده/زهرا عفاف فاطمة بنت موسي آنك/بر وي شرف ز فاطمه و حيدر آمده /معصومه[اي] كه در ره ايوان اقدسش/ازقدر وصدق حور و پري‌چاكر آمده/شهرزاده[اي]كه ‌هر دو سراجدش ‌از عطا/با طالبان مذهب حق ياور آمده/مخدومة مكرمه آن نجم اوج دين/كز مهر و ماه راي نكوش انور آمده/ازاوج‌علم وفضل و ادب‌كوكب جميل/وزدُرج حلم‌ومجد‌وشرف‌گوهرآمده /جدّ آمده رسول حق وجده‌اش بتول/با يمن عصمت از پدر و مادر آمده/يك جد او نبي شرف كل كائنات/كزجود حق زجمله رُسل مهتر آمده/يك‌جداو‌علي است‌كه ازعون ‌كردگار/در روز جنگ صفدر و نام‌آور آمده/يك‌جد او حسين علي‌آنكه در سخا/مولاي عاصيان و شه محشر آمده/…/ گفتم ز جود شاه بعالم قصيده [اي] /كز آن دهان فكر پر از شكر آمده/كردم رقم ز يمن الاه اين قصيده را/كز يمن آن بدفتر من جوهرآمده//ابيات اين قصيده هرآن يك بدلبري/مانند حسنِ روي بتان دلبر آمده/گفتم قصيده[اي] كه‌چنان لعل پربها/مقبول طبع و قابل هر اشعر آمده / هرمصرعي‌ازين چويكي‌حور‌لاله‌رو/هر بيت‌آن دو ماه پري پيكر آمده/…
و در آخربا ماده تاریخی که خود برای سال چاپ این مجله(مجلۀ زلال چشمه ساران) سروده ام به این مقاله پایان می دهم :
رسید نغمۀ هزاران ز سمت و سوی مرغزاران
که ای غریق بحر سرما فغان که می رسد بهاران
ببین لوای برد و برفند بهار را طلایه داران
زچشم چشمه های جوشان روان شدند جویباران
دمید گل بسان سرخاب به گونه های کوهساران
خوشست گرد غم زدودن به قطره های پاک باران
خوشا شراب ارغوانی به بانگ ارغنون یاران
برای سال آن به اسفند پس از گذشت روزگاران
بگفت “سرخوش” این به ابجد (بخوان زلال چشمه ساران)=۱۳۸۷
منابع :
فرهنگ دو جلدی لغتنامه دهخدا،حساب جمل در شعر فارسی و فرهنگ تعبیرات رمزی (مهدی صدری)، موادالتواريخ. حاج حسين نخجواني، تذكرة نصرآبادي ، رستم‌التواريخ مشيري ، استخراج تاریخ در نظم ، دیوان ایرج میرزا ، تذکره الشعرای خوانسار (یوسف بخشی) ، دیوان سنا علامه جلال الدین همایی ، بارگاه سخن(به کوشش محمد باقر صدرا)، تاریخ ادبیات ایران (استاد علامه جلال الدین همایی )
و مقاله های استادانۀ :
آقای ناصر بیدهندی در مجله ی آینه پژوه شماره ی ۵۰ خرداد و تیر ۱۳۷۷ و دکتر ابوالفتح حكيميان “حساب جعل و شاهكارهائي ازآن”. دوره ۱۵، ش۱۷۱ (دي۵۵): ۵۵-۶۳ و نظری مجمل به حساب جمل مجله ی نامۀ فرهنگستان بهار ۱۳۸۰ شماره ۱۷و ” میراث های فراموش شده در ادبیات و تاریخ معاصر ایران و معرفی یک شاهکار ” نوشتۀ مرتضی رسولی پور. و…

پیدا کردن طالع با حروف ابجد

هر سال ۱۲ماه و هر ماه را طالعی نسبت داده اند که به ترتیب :

۱ : حمل – ۲ : ثور – ۳ : جوزا – ۴ : سرطان- ۵ : اسد -۶ : سنبله – ۷ : میزان – ۸ : عقرب – ۹ : قوس – ۱۰ : جدی – ۱۱ : دلو – ۱۲ : حوت .
هر گاه بخواهیم طالع شخصی را پیدا کنیم ، باید نام و نام مادر او را به ابجد کبیر در آورده و سپس جمع کنیم و حاصل جمع را بر ۱۲ تقسیم کنیم و باقیمانده طالع شخص می شود .
مثال :
علی فرزند مرضیه ؛
برای اینکار اسم علی را به ابجد کبیر می بریم جمع آن می شود : ۱۱۰
و سپس اسم مرضیه را به ابجد کبیر می بریم و جمع آن می شود : ۱۰۵۵
و سپس ۱۱۰ و ۱۰۵۵ را با هم جمع می کنیم و می شود : ۱۱۶۵
و آن گاه ۱۱۶۵ را بر ۱۲ طرح می کنیم و می شود : ۱
پس طالع این شخص برج ۱ ، حمل می باشد .
و اما طالع بینی برج های مختلف:

۱- برج حمل

– سمبل: قوچ
– عنصر: آتش
– سیاره: مریخ
– عضو آسیب پذیر: سر
– روز اقبال: سه شنبه
– سنگ خوش یمن: الماس
– رنگ: قرمز
در پی عشق آتشین و پر شورترین عشق ممکن اند. او خود به خود جنس مخالف را جذب می کند. لذتهای جسمانی برای او بسیار اهمیت دارد و گاه احساس مالکیت شدیدی نسبت به معشوق خود را دارد.

۲- برج ثور

– سمبل: گاو نر
– عنصر: خاک
– سیاره: ناهید
– عضو آسیب پذیر: گردن
– روز اقبال: جمعه
– اعداد شانس: ۴ و ۶
– سنگ خوش یمن: زمرد سبز
– رنگ: آبی روشن
– گل: خشخاش
– حیوان: گاو
جذاب است و عشقش تا حدی نفسانی.ب رای او عشق اهمیت زیادی دارد و اگر عاشق شود، عاشقی فداکار خواهد بود. معمولاً صبر میکند. ابتدا طرف مقابل تعهد خود را ثابت کند و سپس خود را در این تعهد شریک میکند.

۳- برج جوزا
– سمبل: دو قلوها
– عنصر: هوا
– سیاره: عطارد
– عضو آسیب پذیر: دست و شانه
– روز اقبال: چهارشنبه
– اعداد شانس: ۵ و ۹
– سنگ خوش یمن: عقیق
– رنگ: زرد
– گل: زنبق
– حیوان: پروانه
چه راحت میتوان عاشق او شد. جذابیت و شیرینی کلام او به خوبی بر این مدعاست. او عاشق شادی و خوش بودن است و اگر نتوانید او را شاد کنید، جذابیت خود را از دست می دهید.

۴-برج سرطان
– سمبل: خرچنگ
– عنصر: آب
– سیاره: ماه
– عضو آسیب پذیر: سینه و شکم
– روز اقبال: دوشنبه
– اعداد شانس: ۳ و ۷
– سنگ خوش یمن: مروارید
– رنگ: نقره ای
– حیوان: حیوانات صدفدار
او مانند سیاره خود – ماه – در حال تغییر است. اگر به او اطمینان کامل نداشته باشی، هرگز رابطه عاشقانه با او نخواهید داشت. او از عشق ورزیدن لذت می برد و در عوض می خواهد آن را دریافت کند.

۵- برج اسد

– سمبل: شیر
– عنصر: آتش
– سیاره: خورشید
– عضو آسیب پذیر: قلب و پشت بدن
– روز اقبال: یکشنبه
– اعداد شانس: ۸ و ۹
– سنگ خوش یمن: یاقوت
– رنگ: زرد
– گل: آفتابگردان
– حیوان: گربه سانان
عاشق عاشق شدن است و معشوق خود را غرق هدایای خود می کند. تلاش می کند تا رابطه عاشقانه بی نقصی را خلق کند.

۶- برج سنبله

– سمبل: باکره
– عنصر: خاک
– سیاره: عطارد
– عضو آسیب پذیر: سیستم عصبی
– روز اقبال: چهارشنبه
– اعداد شانس: ۳ و ۵
– سنگ خوش یمن: یاقوت کبود
– رنگ: سبز
– گل: بنفشه
– حیوان: سگ کوچک – گربه
می تواند چنان تودار باشد که به نظر برسد که از برخورد با دیگران منع شده ولی آنگاه که به عشق واقعی خود دست پیدا کند، دیگر این ویژگی او را نخواهید دید. برای چنین انسان فداکار و مهربان، تحمل سختی بسیار با ارزش است. او به آسانی در عشق گول نمی خورد چون می داند در پی چیست.

۷- برج میزان

– سمبل: ترازو
– عنصر: هوا
– سیاره: ونوس
– عضو آسیب پذیر: کمر و کلیه ها
– روز اقبال: جمعه
– اعداد شانس: ۶ و ۹
– سنگ خوش یمن: الماس
– رنگ: آبی و بنفش
– گل: سرخ
– حیوان: خزندگان
او می تواند دوست خوب و میزبانی عالی باشد. او در سیاست دومی ندارد.

۸- برج عقرب

– سمبل: عقرب
– عنصر: آب
– سیاره: پلوتون
– روز اقبال: سه شنبه
– اعداد شانس: ۲ و ۴
– سنگ خوش یمن: یاقوت زرد
– رنگ: قرمز
– حیوان: حشرات
مرموز است ولی میتواند عاشق باشد. از حمایت دیگران لذت می برد. او می تواند حسود و تودار باشد. با کسی که حس کند قابل اطمینان است، کنار می آید.

۹- برج قوس

– سمبل: کمان دار
– عنصر: آتش
– سیاره: ژوپیتر
– عضو آسیب پذیر: کبد
– روز اقبال: پنج شنبه
– اعداد شانس: ۵ و ۷
– سنگ خوش یمن: فیروزه
– رنگ: ارغوانی
– گل: نرگس
– حیوان: اسب
اگر شخص مورد علاقه اش را پیدا کند، وفادار است. مشکل اینجاست که خواسته اش را بیان نمی کند و صبر میکند تا خودتان حدس بزنید.

۱۰- برج جدی

– سمبل: بز
– عنصر سمبل: بز
– عنصر: خاک
– سیاره: زحل
– عضو آسیب پذیر: زانو – استخوان
– روز اقبال: شنبه
– اعداد شانس: ۸ و ۹
– سنگ خوش یمن: عقیق رنگارنگ
– رنگ: سیاه و قهوه ای
عجله ای در عشق ندارد. نه به سرعت عاشق می شود، نه به سادگی راز دل خود را می گوید. او همواره در حرکت است ولی نمی داند چرا. فقط می داند باید موفق شود. اگر فکر میکنید می توانید او را از رسیدن به هدفش باز دارید و به سمت خود جذب کنید، سخت در اشتباهید.

۱۱- برج دلو

– سمبل: آب گیر
– عنصر: هوا
– سیاره: زهره
– عضو آسیب پذیر: مچ و ساق پاها
– روز اقبال: چهارشنبه
– اعداد شانس: ۱ و ۷
– سنگ خوش یمن: یاقوت ارغوانی
– رنگ: آبی
– حیوان: پرندگان درشت اندام
اگر عاشق متولد دلو باشید، با تمام وجود عاشق شما خواهد شد. تنها نکته ای که باید از آن دوری جویید، این است که بر سر راه پیشرفت او قرار نگیرید. او عاشقی صادق است. دیر عصبانی می شود. آزار دهنده نیست. برنامه های خودش را دارد. هرگز تغییر نخواهد کرد. اگر نتوانید خود را با ایده های گوناگون مذهبی، فرهنگی
و اجتماعی او هماهنگ کنید، هرگز شانسی برای دستیابی به عشق پایدار او نخواهید داشت.

۱۲-برج حوت

– سمبل: دو ماهی که خلاف جهت هم شنا می کنند.
– عنصر: آب
– سیاره: نپتون
– عضو آسیب پذیر: پاها
– روز اقبال: جمعه
– اعداد شانس: ۲ و ۶
– سنگ خوش یمن: یاقوت کبود
– رنگ: سبز روشن
– گل: نسرین
– حیوان: ماهی
قبل از هر چیز متولدین برج حوت نیاز به محیط ورزشی آرام و ساکت دارند، بدون ساعت، مربی پر سر و صدا و هرگونه تجهیزات دست و پاگیر و مزاحم. نشان ماهی، عاشق آب است پس بهترین پیشنهاد برای اسفندی ها انواع و اقسام ورزش های آبی است. تنفس یک در میان و متناوب سوراخ های بینی باعث آرام شدن ذهنتان می شود، در حالی که حرکات نشسته یوگا، نرمش و انعطاف پذیری بدنتان را حفظ می کند و پاها را استراحت می دهد.

با تشکر از سایت نیک صالحی

حروف ابجد


حروف ابجد

در مورد حروف ابجد نظرات مختلف است. ظاهراًدراینموردعلمای شیعه قائل به دو نظر هستند:
عده ای این حروف و اعداد متناظر با آن را قبول دارند و عده ای هم این مساله را که این حروف مبین حقایق خاصی هستند، را انکار می کنند. در بین علمای دسته اول از مشهورترین افرادی که در تاریخ به آنها اشاره شده می توان از شیخ بهایی نام برد. در میان علمای حاضر استاد حسن زاده آملی از متبحّرترین علمای علم جفر می باشند.
انواع حروف ابجد
معادل ابجدی حروف چند نوع است که انواع آن عبارت اند از: ابجد کبیر(جمل)،ابجد صغیر،ابجد وضعی،ابجد گمنام(طرح کوکبی) که معروفترین آنها و کارآمدترین آنها ابجد کبیر است. و در نوشته های ما بجز در جاهایی که صراحتاً چیز دیگری ذکر می شود منظور از ابجد، ابجد کبیر است.
ابجد صغیر :
(الف =۱ )،(ب = ۲ ) ، ( ج = ۳ ) ، ( د = ۴ ) ، (ه = ۵ ) ، ( و = ۶ ) ، ( ز = ۷ ) ، ( ح = ۸ ) ، ( ط = ۹ ) ، ( ی = ۱۰ ) ، ( ک = ۸ ) ، ( ل = ۶ ) ، ( م = ۴ ) ، ( ن = ۲ ) ، ( س = ساقط ) ، ( ع = ۱۰ ) ، ( ف = ۸ ) ، ( ص = ۶ ) ، ( ق = ۴ ) ، ( ر = ۸ ) ، ( ش = ساقط ) ، ( ت = ۴ ) ، ( ث = ۸ ) ، ( خ = ساقط ) ، ( ذ = ۴ ) ، ( ض = ۸ ) ، ( ظ = ساقط ) ، ( غ = ۴ ) .
ابجد وضعی:
ی ط ح ز و ه د ج ب ا
۱۰ ۹ ۸ ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱
ر ق ص ف ع س ن م ل ک
۲۰ ۱۹ ۱۸ ۱۷ ۱۶ ۱۵ ۱۴ ۱۳ ۱۲ ۱۱
غ ظ ض ذ خ ث ت ش
۲۸ ۲۷ ۲۶ ۲۵ ۲۴ ۲۳ ۲۲ ۲۱
ابجد کبیر یا جمل :
(الف =۱ )،(ب = ۲ ) ، ( ج = ۳ ) ، ( د = ۴ ) ، (ه = ۵ ) ، ( و = ۶ ) ، ( ز = ۷ ) ، ( ح = ۸ ) ، ( ط = ۹ ) ، ( ی = ۱۰ ) ،( ک = ۲۰ ) ،( ل =۳۰ ) ، ( م = ۴۰ ) ، ( ن = ۵۰ ) ، ( س = ۶۰ ) ، ( ع = ۷۰ ) ، ( ف = ۸۰ ) ، ( ص = ۹۰ ) ، ( ق = ۱۰۰ ) ، ( ر = ۲۰۰ ) ، ( ش = ۳۰۰ ) ، ( ت = ۴۰۰ ) ، ( ث = ۵۰۰ ) ، ( خ = ۶۰۰ ) ، ( ذ = ۷۰۰ ) ، ( ض = ۸۰۰ ) ، ( ظ = ۹۰۰ ) ، ( غ = ۱۰۰۰ )